آب زندگی، آب چشمه ای در ظلمات که هرکس از آب آن بیاشامد عمر جاویدان پیدا می کند و هرگز نمی میرد و خضر پیغمبر از آن آب نوشیده است، چشمۀ نوش، نوشاب، چشمۀ خضر، ماالحیاة، چشمۀ الیاس، آب خضر، عین الحیات، چشمۀ زندگی، آب حیات، جان افزا، چشمۀ حیوان، شربت حیوان، جان فزا، آب حیوان، آب بقا، چشمۀ حیات
آبِ زِندِگی، آب چشمه ای در ظلمات که هرکس از آب آن بیاشامد عمر جاویدان پیدا می کند و هرگز نمی میرد و خضر پیغمبر از آن آب نوشیده است، چِشمِۀ نوش، نوشاب، چِشمِۀ خِضر، ماالحَیاة، چِشمِۀ اِلیاس، آبِ خِضر، عِینُ الحَیات، چِشمِۀ زِندِگی، آبِ حَیات، جان اَفزا، چِشمِۀ حِیوان، شَربَتِ حَیَوان، جان فَزا، آبِ حِیوان، آبِ بَقا، چِشمِۀ حَیات
دارندۀ شربت، مسؤول شربتخانه. خادم که اقسام شربت در تحویل او است. (فرهنگ نظام). کسی که مرباها و آچارها را بسازد و انواع حلواها بپزد و آن را در عرف حال رکابدار گویند. (آنندراج) (بهار عجم) : شربتی دارد لبش بهر دل بیمار من مردم و رحمی ندارد ماه شربتدار من. سیفی
دارندۀ شربت، مسؤول شربتخانه. خادم که اقسام شربت در تحویل او است. (فرهنگ نظام). کسی که مرباها و آچارها را بسازد و انواع حلواها بپزد و آن را در عرف حال رکابدار گویند. (آنندراج) (بهار عجم) : شربتی دارد لبش بهر دل بیمار من مردم و رحمی ندارد ماه شربتدار من. سیفی